مفهوم امامت را باید از آغاز درک نمود. و آغاز علی علیه السلام است... هم او که سرانجام نیز هست...
باید نامه تاریخ را خوب خواند، به خصوص آنجا که با اعتقادات و دین انسان گره میخورد. «علی از زبان علی» از دقیقترین و خواندنیترین زندگینامهها درباره امیرالمؤمنین علیه السلام است که نویسنده با استفاده از منابع دستاول و مطمئن شیعه و اهل سنت به نگارش آن پرداخته است.
در کشور ما شاید عشق به امیرالمؤمنین و امام حسین علیهمالسلام به صورت استثنائی و خاصی به چشم میخورد و این خود وظیفه دوستداران و محبین اهل بیت را در قبال شناخت صحیح از زندگی ایشان بیشتر میکند. کتاب «علی از زبان علی یا زندگِی و زمانه امیر مؤمنان علیه السلام از زبان خودش» با قلمی استادانه و نگاهی دقیق نوشته شده است. در این اثر خبری از پیچیده گوییهای متون تاریخی نیست و در عین حال با صلابت هرچه تمامتر و ایجازی مثال زدنی به وقایع و اتفاقات مرتبط با زندگی و زمانه حضرت علی علیه السلام میپردازد. نویسنده در این اثر کوشیده تا حوادث و رخدادهای زندگی حضرت علی علیه السلام را با زبانی ساده و به شیوهی روایی از لحظه تولد تا شهادت ایشان شرح دهد.
پاسخ به برخی از مهمترین شبهات از تاریخ زندگانی امیرالمؤمنین، نظیر دلایل صرف نظر کردن حضرت از جنگیدن در مسئله خلافت رسول خدا صلوات الله علیه و آله یا دلایل پذیرش حکمیت در حالی که حضرت خود را بر حق میدانستند، آن هم از زبان خود حضرت و به نقل از منابع معتبر از نقاط قوت کتاب محسوب میشود.
پیوستگی و انسجام درونی که در موضوعات و متن کتاب وجود دارد ذهن مخاطب را از آشفتگی میرهاند و با سیر منظم تاریخی که در سراسر آن به چشم میخورد خواننده را تا پایان کتاب همراه میسازد.
این اثر با توجه به اهمیت موضاعات طرح شده و نگاه جامعهشناختی خود به اتفاقات تاریخی زمانه آن حضرت نقشه راهی است که تاریخ انقضا ندارد و برای تمام دورانها، به ویژه دوران کنونی، چراغ هدایت است.
این اثر ارزشمند از ۱۰ فصل: دوران مکه، دوران مدینه، دوران خلفا، دوران خلافت، دوران جنگ جمل، دوران جنگ صفین، دوران حکمیت، دوران جنگ نهروان، دوران غارتها و دوران شهادت تشکیل شده است. قلم روان، بیان متفاوت و نحوه روایت حجت الاسلام محمدیان در کتاب «علی از زبان علی» به قدری چشمگیر است که مخاطب را مجذوب کشش داستانی و انسجام و پیوستگی محتوایی خود مینماید و میتواند پاسخگوی بسیاری از سؤالات تشنگان معارف اهل بیت علیهم السلام باشد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
۱
روز دوشنبه نبوت بر رسول خدا صلیالله علیه و آله ابلاغ و آن حضرت به رسالت مبعوث شد و من صبح روز سهشنبه اسلام آوردم و ایمان خویش را به رسول خدا صلیالله علیه و آله اعلام کردم. از آن روز به بعد رسول خدا صلیالله علیه و آله به نماز میایستادند و من در سمت راست ایشان میایستادم و با آن حضرت نماز میخواندم در آن روزها هیچ مردی با آن حضرت همراه نبود، جز من. (به نقل از کتابهای تاریخ مدینه دمشق (اثر ابن عساکر) و مجمع الزوائد (اثر هیثمی) که از کتب اهل سنت هستند. ) (ص ۲۱)
۲
وقتی رسول خدا صلیالله علیه و آله به مدینه آمدند و مسجد مدینه را بنا نهادند، جمعی از مهاجران در اطراف مسجد خانههایی ساختند و برای سهولت رفتوآمد به مسجد، دری از خانة خویش به مسجد باز کردند. چندی به این گونه گذشت تا اینکه دستور الهی نازل شد که همة این درها مسدود شود؛ اما تنها خانهای که از این دستور مستثنا بود، خانة من بود. این استثنا بر یاران رسول خدا صلیالله علیه و آله سنگین آمد.
در توضیح این مسئله رسول خدا صلیالله علیه و آله دست مرا گرفتند و فرمودند: موسی از خدا خواست که مسجد او به دست هارون تطهیر شود. من نیز از خدا خواستهام که مسجد مرا به دست تو و نسل تو تطهیر کند...
پس از این اقدامات رسول خدا صلیالله علیه و آله به اصحاب خویش چنین توضیح دادند: «من به میل و خواست خویش ورودی خانههای شما را به مسجد نبستم و به خواست خودم اجازة باز بودن در خانة علی را صادر نکردم. این هردو دستور از جانب خداوند بود. (به نقل از کتب اهل سنت نظیر مجمع الزوائد (اثر هیثمی)، مناقب (اثر ابن مغازلی) و کنزالعمال (اثر متقی هندی) (ص ۶۳)
۳
زنی که پس از ششماه زندگی در کنار همسر خود فرزندی به دنیا آورده بود به جرم ارتکاب فحشا نزد خلیفة دوم آورده شد و خلیفه به خیال اینکه این زن مرتکب فحشا شده است، تصمیم گرفت وی را مجازات کند. من مانع مجازات آن زن شدم و توضیح دادم: اگر بخواهی از کتاب خدا دلیل میآورم که این زن بیگناه است و نباید مجازات شود.
خداوند متعال در سوره احقاف، آیه ۱۵ میفرماید: (و دوران حمل و از شیر بازگرفتن کودک سیماه است.)
و در آیه ۲۳۳ از سوره بقره نیز آمده است: (مادران فرزندان خود را دو سال تمام شیر میدهند. این برای کسی است که بخواهد دوران شیرخوارگی را تکمیل کند.)
در آیة نخست، دوران حاملگی و شیردهی ۳۰ ماه دانسته شده و در آیة دوم، دوران شیردهی ۲۴ ماه معرفی شده است. حال اگر ۲۴ از ۳۰ کسر شود، ۶ ماه باقی میماند که کمترین زمان مورد تأیید از سوی خداوند برای دوران حاملگی است.
عمر با شنیدن این استدلال، زن را آزاد کرد. (به نقل از کتب معتبر اهل سنت، نظیر السنن الکبری (اثر نسائی)) (ص ۱۱۳)
۴
]شما نهروانیان] ادعا کردید که من جانشین رسول خدا صلیالله علیه و آله بودم و این جانشینی را ضایع کردم! در حقیقت شما بودید که با من مخالفت کردید و بر من پیشی گرفتید و زمام امور را از دست من خارج ساختید. جانشینان انبیا وظیفه ندارند که مردم را با زور و به هر طریقی تحت فرمان خود درآورند. خداوند انبیا را مبعوث میکند و آنان مردم را به سوی خویش فرا میخوانند و همان انبیا جانشین خود را به مردم معرفی میکنند و نیازی نیست که وصی پیامبر صلیالله علیه و آله بر این امر اصرار بورزد. بلکه وظیفة اهل ایمان است که به سراغ وصی رسول خدا بروند!
اگر خدا فرموده است: (و برای خدا، حج آن خانه بر عهدة مردم است، کسی که بتواند به سوی آن راه یابد.) (آل عمران – ۹۷(
چنانچه مردم حج خانة خدا را ترک کنند، نقصی بر خانة خدا وارد نمیشود و از ارزش آن کاسته نمیشود؛ بلکه این مردم هستند که به دلیل ترک حج گرفتار گناه شدهاند! زیرا خداوند این خانه را برای مردم نشانة هدایت قرار داده است.
موقعیت من نیز چنین است که رسول خدا صلیالله علیه و آله مرا بهعنوان نشانة هدایت منصوب کردند و فرمودند: یا علی، جایگاه تو نسبت به من، همانند جایگاه هارون نسبت به موسی است و جایگاه تو همانند جایگاه کعبه است که باید مردم به سراغ کعبه بروند و نه اینکه کعبه به سراغ مردم برود.
۵
معاویه وحشیترین و خونخوارترین فرد را برای غارت حجاز و یمن انتخاب کرد و او کسی نبود جز بُسر بن ارطاة که در سنگدلی و خشونتورزی شهره بود.
خطبهای برای بسیج مردم با هدف مقابله با غارتگری بُسر ایراد کردم: «ای مردم، از روزی تفرقه میان شما رخ داد و توان شما را به نقصان گذاشت که اهل خرد و صاحبان رأی از میان شما رخت بربستند...
من شما را بارها و بارها، در نهان و آشکار، در شب و روز، در صبح و شام، فرا خواندم؛ ولی اجابت که نکردید هیچ بیشتر پراکنده شدید و پا به فرار گذاشتید. آیا نصیحت و دعوت به هدایت و حکمت برای شما سودی ندارد؟ !
... اندکی صبر کنید. گویی میبینم مردی را که بر شما مسلط شده و از همه چیز منعتان ساخته و گرفتار عذابتان کرده است و خدا او را عذاب کند، همانگونه که او شما را شکنجه خواهد کرد!
بهراستی که این خواری مسلمان و نابودی دین است که معاویه بن ابیسفیان اراذل و اوباش را فرا بخواند و آنان اجابتش کنند و من که شما نیکان و صاحبان فضیلت را فرامیخوانم، پاسخم را ندهید! این رفتار اهل تقوا نیست. (ص۵۳۸ و ۵۳۹)